پسوريازيس: آنچه به عنوان يك بيمار لازمست در مورد آن بدانيد |
ريشة لغت پسوريازيس از يك كلمة يوناني است كه به معناي خارش است. اين بيماري يك بيماري شايع پوستي است كه لزوماً خارش دار نبوده با پلاكهاي قرمز رنگ همراه با پوسته ريزي مشخص مي شود. پسوريازيس اشكال گوناگون با شدتهاي متفاوت داشته و مسري هم نميباشد.
امروزه مشخص شده است كه پسوريازيس يك بيماري مرتبط با سيستم ايمني بدن است. در طي اين بيماري سيستم ايمني با ارسال سيگنالهاي معيوب موجب تسريع رشد سلولهاي پوست ميشود. در واقع در حالت عادي سلولهاي پوست بطور دائم از لايههاي زيرين به طرف سطح حركت كرده، در آنجا هستههاي خود را از دست داده و بصورت پوستههاي مرده از بدن دفع ميشوند. اين روند بطور معمول حدود يك ماه به طول ميانجامد، اما در جريان پسوريازيس، چرخه حيات سلولهاي پوست بر اثر همان اشكالات سيستم ايمني، سرعت يافته، در نتيجه چندين لايه سلول مرده در سطح پوست تجمع پيدا ميكنند كه همان پوستههاي پسوريازيس را تشكيل ميدهند.
بيماران اغلب تمايل دارند كه بدانند آيا افراد ديگري نيز با بيماري مشابه آنها در جامعه وجود دارند يا خير؟ پسوريازيس از جمله بيماريهاي شايع پوست است، طوريكه تخمين زده ميشود حداقل يك درصد از مردم جهان به اين بيماري مبتلا باشند، بنابراين اگر شما از پسوريازيس رنج ميبريد، بايد بدانيد دست كم 70 ميليون نفر ديگر در دنيا با شما در اين درد شريك هستند!
البته شيوع پسوريازيس نيز همانند بسياري از بيماريهاي ديگر در نواحي مختلف دنيا متفاوت است و به نظر ميرسد بخصوص در كشورهاي اسكانديناوي بيشترين شيوع را داشته تا 6 درصد از جميعت اين نواحي ممكن است به پسوريازيس مبتلا باشند، در حاليكه بر عكس در ميان اسكيموها، ژاپنيها و غرب آفريقا پسوريازيس بيماري نادري محسوب ميشود.
اگرچه آمار دقيقي در مورد شيوع بيماري در مملكت ما وجود ندارد، اما بايد گفت پسوريازيس در ايران نز جزو بيماريهاي شايع پوستي بوده، به نظر ميرسد در شمال ايران حتي از شيوع بالاتري نيز برخوردار باشد.
پسوريازيس اغلب در سنين جواني شروع ميشود، اما ميتواند در هر سني از دوران نوزادي تا سنين كهولت شروع شود. هم زنان و هم مردان تقريباً به يك نسبت به اين بيماري مبتلا ميشوند.
اين سئوال اغلب از اولين سوالاتي است كه بيمار مبتلا به پسوريازيس يا همراهان وي از پزشك خود ميپرسند. پاسخ به اين سوال گرچه چندان ساده نيست اما بطور اختصار ميتوان گفت كه عوامل متعددي در ايجاد شدن بيماري پسوريازيس موثرند و به اصطلاح اين بيماري يك بيماري چند عاملي يا موتي فاكتوريال است. از ميان اين عوامل بدون شك وراثت نقش اساسي دارد. بررسيهاي متعدد ژنتيكي نقش ارث را ثابت كرده است، هرچند تنها در 3/1 موارد، سابقة وجود بيماري در ساير اعضاي خانواده ديده ميشود. اين مسئله نشان دهندة آن است كه عوامل ديگري غير از وراثت نيز در پديد آمدن اين بيماري دخيل هستند كه از مهمترين اين عوامل ميتوان به موارد زير اشاره كرد؛
1- عوامل روحي: بيشك استرسهاي مختلف روحي و هيجاني در بروز يا تشديد بيماري پسوريازيس موثرند و در بسياري از موارد خود بيمار به رابطه اين استرسها با بيماري خويش پي ميبرد.
2- عفونتها: در مورد ارتباط عفونتها با پسوريازيس اتفاق نظر وجود ندارد. شايد تنها رابطه ثابت شده بين اشكال قطرهاي پسوريازيس و عفونتهاي حاد استرپتوكوكي باشد.
3- صدمات فيزيكي: علاوه بر استرسهاي روحي، صدمات فيزيكي به پوست نيز ميتواند باعث ايجاد شدن پسوريازيس در محل ورود آسيب شود. بطور شايع خود بيمار نيز اين تجربه را پيدا ميكند كه درست در محل خراشيدگي پوست يا محل برش جراحي، ضايعات پسوريازيس ايجاد ميشوند. روي همين اساس است كه به بيمار مبتلا به پسوريازيس توصيه ميشود كه از كندن پوستهها و خراشيدن پوست خود پرهيز كند، چراكه اين عمل ميتواند باعث تشديد بيماري وي شود.
4 - داروها: بسياري از داروهايي كه بيمار مصرف ميكند ميتواند باعث ايجاد شدن يا شعلهور شدن پسوريازيس شود. از مهمترين اين داروها ميتوان به تركيبات ليتيوم، داروهاي مسدود كننده بتا مثل پروپرانولول و اتنولول، داروهاي ضد مالاريا مثل كلروكين، كلونيدين و تركيبات يد اشاره كرد.
5 - عوامل هورموني و متابوليك: پسوريازيس اغلب با عوامل هورموني نيز در ارتباط است. براي مثال بطور معمول در جريان حاملگي، پسوريازيس تخفيف يافته و برعكس پس از حاملگي و در جريان شيردهي تشديد ميشود. همچنين كمي كلسيم خون نيز ميتواند باعث تشديد پسوريازيس شود.
6- نور آفتاب: اكثر بيماران اذعان ميدارند كه بيماري ايشان در زمستان بدتر ميشود. شواهد گوناگون ديگر نيزحاكي از آن است كه نور آفتاب باعث بهبودي پسوريازيس ميشود. با اين وجود هستند بيماراني كه نور آفتاب باعث شعله ور شدن بيماريشان ميشود. روي همين اصل توصيه ميشود كه بيمار مبتلا به پسوريازيس از نور شديد آفتاب پرهيز كند.
با توجه به عوامل بر شمرده شده در مورد منشأ بيماري، مشخص ميشود كه پاسخ اين پرسش به روشني منفي است و بيمار و همراهان وي نبايد كوچكترين نگراني از اين بابت داشته باشند. بنابراين، اگر هم بيماري در شخص ديگري از اعضاي خانواده ايجاد شده است نه به علت سرايت از فرد مبتلا، بلكه اغلب به خاطر زمينههاي ژنتيكي مشترك است. همينطور اگر بيماري در يك فرد رو به گسترش است، نه به علت سرايت از كانوني به كانون ديگر، بلكه به خاطر سير بيماري و بعضاً به علت صدماتي است كه فرد به پوست خويش وارد كرده است.
همانگونه كه گفته شد ارث نقش مهمي در بيماري پسوريازيس دارد, اما ژن واحدي براي اين بيماري وجود ندارد. بيماران مبتلا به پستوزيازيس اغلب دوست دارند بدانند كه آيا فرزندانشان نيز به اين بيماري دچار خواهند شد يا خير؟ پاسخ به اين سئوال، چندان ساده نيست. بطور كلي ميتوان گفت اگر تنها يكي از والدين به بيماري دچار باشند, احتمال ابتلاي فرزندشان كمتر از ده درصد خواهد بود اما اگر هر دوي والدين مبتلا به پسوزيازيس باشند تا 40 درصد اين احتمال وجود خواهد داشت.
اگرچه پسوريازيس نام خود را از خارش گرفته است اما معمولاً بيماران چندان از اين نظر شكايت ندارند. در واقع جدا از درگيري مفصلي كه آن هم تنها در درصد كمي از بيماران اتفاق ميافتد، پسوريازيس چندان بر سلامتي فرد تأثير نميگذارد و اغلب فقط از نظر زيبايي است كه بيمار را نگران ميسازد.
پسوريازيس در اشكال گوناگون ديده ميشود، اما شايعترين شكل آن كه پسوريازيس معمولي ناميده ميشود بصورت پلاكهاي قرمز رنگ با پوستهريزي قابل توجه، اغلب در سر، آرنجها، ساعدها، زانوها و ساير نواحي تحت فشار ديده ميشود.
گاهي اوقات پلاكهاي فوقالذكر بخش قابل توجهي از سطح پوست را درگير ميكنند كه در اين حالت اصطلاحاً به آن پسوريازيس ژنراليزه ميگويند و گاهي هم تقريباً تمام سطح بدن دچار قرمزي و پوستهريزي ميشود كه حالت خطيري از پسوريازيس را ايجاد ميكند كه پسوريازيس اريترودرميك ناميده شده، نياز به مراقبت ويژه دارد.
علاوه بر اين ممكن است ضايعات پوستي پسوريازيس بسيار كوچك و متعدد باشند كه اصطلاحاً به آن پسوريازيس قطرهاي ميگويند كه بخصوص در كودكان و پس از عفونتهاي استرپتوكوكي ديده ميشود.
ندرتاً ضايعات پوستي در پسوريازيس بصورت ضايعات حاوي چرك تظاهر پيدا ميكنند كه در اين حالت به آن پسوريازيس پوسچولار ميگويند.
نهايتاً همانگونه كه گفته شد ممكن است در جريان بيماري پسوريازيس مفاصل نيز درگير شوند كه به آن آرتريت پسوريازيي ميگويند. آرتريت پسوريازيس معمولاً در افراد بزرگسال ايجاد شده و خود در اشكال گوناگون ديده ميشود. معمولاً يك يا چند مفصل محيطي بطور غير قرينه مبتلا ميشوند، اما اين امكان وجود كه مفاصل انگشتان، ستون فقرات و ساير نواحي هم درگير شوند.
علاوه بر اشكال گوناگون پسوريازيس، شدت آن نيز در افراد مختلف متفاوت است. ممكن است تنها ناحيهاي از سر يا زانوها درگير باشد و يا اينكه برعكس تقريباً تمام سطح پوست مبتلا باشد. راههاي مختلفي براي تعيين شدت پسوريازيس وجود دارد. پزشكان متخصص پوست معمولاً از روش ويژهاي استفاده ميكنند كه به آن اندكس PASI ميگويند. روش سادهتر آن است كه اگر كمتر از 2 درصد سطح بدن درگير باشد، آن را خفيف ناميده، اگر بين 3 تا 10 درصد سطح بدن درگير باشد، پسوريازيس با شدت متوسط و اگر بيش از 10 درصد سطح بدن درگير باشد، شديد تلقي ميشود. همچنين ميزان تأثير پسوريازيس بر كيفيت زندگي راه ديگر اندازهگيري شدت پسوريازيس است كه لزوماً هم با شدت پسوريازيس مرتبط نميباشد.
همانگونه كه گفته شد در درصد كمي از بيماران مبتلا به پسوريازيس مفاصل درگير ميشود. همچنين در بخشي از بيماران ناخنها درگير ميشوند. اين امر بخصوص در افرادي كه درگيري مفصلي دارند بيشتر ديده ميشود. درگيري ناخنها ممكن است بصورت جدا شدن صفحه ناخن از بستر ناخن، بروز نقاط ريز روي ناخن، ضخيم شدن زير ناخن و يا تغيير شكل و تغيير رنگ ناخن تظاهر كند. اگرچه در درصد بالايي از بيماران پسوريازيس، ناحيه سر درگير ميشود، اما اين مسئله باعث ريزش مو نميشود.
پسوريازيس اغلب با معاينه باليني تشخيص داده ميشود و هيچ تست خوني براي تشخيص آن وجود ندارد، هر چند گاهي اوقات انجام برخي آزمايشات براي يافتن علل شعلهور كنندة آن ضروري است. در هر حال در موارد مشكوك، ميتوان از بيوسپي پوست استفاده كرد. در اين روش پزشك با بريدن تكة كوچكي از پوست و بررسي آن زير ميكروسكوپ، بيماري را تشخيص ميدهد.
واقعيت اين است كه خير! در حال حاضر اين بيماري درمان قطعي ندارد. كما اينكه بيماري قند، فشار خون و بسياري از بيماريهاي ديگر نيز درمان قطعي ندارند. اما داروهاي بسياري وجود دارند كه با استفاده از آنها، بيماري پسوريازيس كنترل ميشود و گاه بيمار تا مدتها عاري از هرگونه ضايعه باقي ميماند. همانگونه كه قبلاً گفته شده پسوريازيس طول عمر فرد را كم نميكند، مسري نبوده، باعث ريزش مو نشده و در واقع از بسياري از بيماري پوستي ديگر، بهتر كنترل ميشود.
با توجه به متفاوت بودن پسوريازيس در افراد مختلف، روش درمان در هر فرد بسته به سن، جنس، شغل، وسعت بيماري و بسياري از عوامل ديگر متفاوت خواهد بود.
در حال حاضر داروهاي موضعي بسياري وجود دارند كه در درمان پسوريازيس مصرف ميشوند.
كورتيكوستيروئيدهاي موضعي معمولاً شايعترين درماني است كه براي پسوريازيس استفاده شده، باعث كم شدن التهاب و تحريك پذيري پوست ميشود. خيلي از اوقات پزشك تركيبي از يك داروي از بين برنده لايه شاخي (كراتوليتيك) و استيروئيد موضعي را براي شما تجويز ميكند. نكته مهم در مصرف كورتيكوستيروئيدهاي موضعي آن است كه غالباً پس از مدتي، ديگر آن پاسخ مطلوب ابتدايي حاصل نميشود، ضمن آنكه خطر نازك شدن پوست در اثر مصرف اين داروها نيز وجود دارد. بنابراين انتخاب دقيق نوع استيروئيد موضعي و مصرف درست آن ميتواند باعث كم شدن اين اثرات ناخواسته شود.
علاوه بر كورتيكوستيروئيدهاي موضعي و داروهاي كراتوليتيك داروهاي قديميتري چون تركيبات تار قطران و آنترالين نيز از مدتها قبل در درمان پسوريازيس بكار رفته، با اثرات قابل قبول همراه هستند. همچنين استفاده از تركيبات موضعي ويتامين D نيز در درمان اين بيماري با نتايج خوبي همراه بوده است.
علاوه بر درمانهاي موضعي، در موارد شديد پسوريازيس داروهاي متعددي وجود دارند كه بصورت تزريقي يا خوراكي براي اين بيماري بكار ميروند و اصطلاحاً درمانهاي سيستميك ناميده ميشوند. معمولاً متوتركسات اولين دارويي است كه براي اين منظور بكار ميرود. اين دارو كه در سال 1951 براي اولين بار در درمان پسوريازيس مصرف شد تكثير سلولهاي پوست را كم كرده غالباً بخوبي بيماري را كنترل ميكند. متوتركسات ميتواند هم بصورت خوراكي و هم تزريقي مصرف شود و غالباً پس از چند هفته اثر آن ظاهر ميشود.
همچنين مشتقات ويتامين A كه به رتينوئيدها معروف هستند با كاستن تكثير سلولهاي پوست، باعث بهبودي پسوريازيس ميشوند.
از داروهاي ديگر ميتوان به سيكلوسپورين و هيدروكسي اوره اشاره كرد. طبيعي است كه تمام اين داروها با نظر پزشك تجويز شده، براي اطمينان از بيعارضه بودن آنها، انجام آزمايشات پايه و دورهاي ضروري است.
در هر حال, آنچه در مورد داروهاي سيستميك در پسوريازيس بسيار اهميت دارد، اين است كه بجز موارد استثنايي، نبايد از كورتيكوستيرروئيدهاي خوراكي يا تزريقي در اين بيماري استفاده شود. مصرف اين داروها، اگرچه ممكن است باعث بهبودي ظاهري اوليه شوند، ولي متعاقباً علاوه بر اثرات سوء متعددي كه دارند، باعث شعلهور شدن بيماري يا تبديل شدن آن به اشكال خطيرتر ميشود.
نكتة ديگري كه بسيار اهميت دارد، اين است كه هنگامي كه يك خانم مبتلا به پسوريازيس در سنين باروري تحت درمان با داروهاي سيستميك قرار ميگيرد، بايد بدقت از نظر پيشگيري از بارداري توجيه شود. در مورد برخي از اين داروها حتي تا ماهها پس از قطع دارو نيز بارداري ميتواند خطراتي براي جنين در پيداشته باشد.
بسیاري از اوقات هنگامي كه صحبت از درمان با اشعه ميشود، بيمار آنرا با راديوتراپي يا پرتو درماني يكسان تصور ميكند، در حاليكه غالباً منظور از درمان با اشعه در پسوريازيس در واقع درمان با طول موجهاي خاصي از نور ميباشد. درواقع در اين روش كه از قديميترين روشهاي درماني در بيماريهاي جلدي ميباشد، بيمار پس از مصرف دارويي به نام پسورالن (P)، كه قبلاً از عصارة گياهان خانواده هويج بدست ميآمد، در برابر اشعه ماوراء بنفش (UVA) قرار ميگيرد. از همين روست كه به اين روش درماني، PUVA درماني گفته ميشود. هرچند PUVA درماني نيز عاري از عارضه نميباشد، اما در كل روش بسيار موثري در درمان پسوريازيسهاي وسيع و مقاوم بوده، معمولاً تا ماهها هم تأثير آن پايدار باقي ميماند. امروزه علاوه بر PUVA از طيفهاي اختصاصي تري از ماوراء بنفش همچون UVB نيز در درمان پسوريازيس دستگاه ميشود. اين روشهاي درماني غالباً در بخشهاي پوست بيمارستانها و گاهي نيز در مطب پزشكان و يا با استفاده از نور خورشيد انجام ميشود.
رژيم غذايي خاصي براي فرد مبتلا به پسوريازيس لازم نيست، هرچند مصرف زياد گوشت قرمز ممكن است باعث تشديد بيماري شود و از سويي ديگر مصرف روغن ماهي به علت اسيدهاي چرب ضروري، اغلب نقش كمكي در درمان دارد. علاوه بر اسيدهاي چرب اشباع نشده، ويتامينD نيز ممكن است اثرات مفيدي در درمان پسوريازيس داشته باشد. همچنين مصرف الكل و كشيدن سيگار ممكن است باعث تشديد بيماري شود.
استفاده از ليزر در پزشكي به علت سهولت كاربري آن بسيار مورد توجه پزشكان و بيماران قرار گرفته است، اما گاهي اين علاقه اسباب سوء استفاده سود جويان را نيز فراهم ميآورد. آنچه در ارتباط با پسوريازيس مهم است آن است كه نوع خاصي از ليزر كه طول موج آن تقريباً مشابه اشعه ماوراء بنفش (UVB)B است، كما بيش با همان مكانيسم ميتواند باعث بهبودي پلاكهاي پسوريازيس شود، اما هنوز اين اثرات بطور كامل به اثبات نرسيدهاند و بعلاوه دستگاه ليزري كه مناسب اين كار است به راحتي در تمام دنيا در اختيار قرار ندارد.
با شناخت بهتري كه از چگونگي ايجاد شدن بيماري پسوريازيس طي سالهاي اخير حاصل شده است و با عنايت به اين نكته كه سيستم ايمني نقش مهمي در ايجاد شدن بيماري دارد، طي چند سال گذشته طيف جديدي از داروها غالباً به روش فن آوري زيستي (بيوتكنولوژي) ساخته شدهاند كه قادرند با تصحيح اختلالات حاصل شده از پسوريازيس، بيماري را بهبود بخشند. اين داروها كه غالباً به درمانهاي «بيولوژيك» معروفند، گاهي اوقات با نتايج بسيار درخشاني همراه هستند اما نكته مهم در مورد آنها قيمت بسيار بالاي آنهاست و از اين رو فعلاً فقط در موارد بسيار شديد بيماري مصرف ميشوند.
امروزه در مورد بسياري از بيماريهاي مزمن، گروههاي حمايتي وجود دارند كه به مشكلات مختلف بيماران رسيدگي ميكنند. اين امر در مورد پسوريازيس نيز مصداق داشته و انجمنهاي مختلفي براي اين بيماران وجود دارد كه اغلب نيز توسط خود آنها گردانده شده و از كمك و مشاوره پزشكان نيز استفاده ميكنند. هرچند در مملكت ما اين كار براي پسوريازيس هنوز انجام نشده است اما بيمار مبتلا به پسوريازيس از طريق اينترنت ميتواند در هر كجاي دنيا از اطلاعات و حمايتهاي اين گروهها استفاده كند. مهمترين اين گروهها شايد فدراسيون جهاني انجمنهاي پسوريازيس (IFPA) باشد كه درواقع يك اجماع جهاني از انجمنهايي است كه براي حمايت از بيماران مبتلا به پسوريازيس تشكيل شدهاند و سالانه در يكي از كشورهاي دنيا گردهمايي دارند. اين فدراسيون انجمنهايي فعال در بيش از 20 كشور در سراسر دنيا را سازماندهي ميكند.
بنياد ملي پسوريازيس (www.psoriasis.org) يكي از اين انجمنهاست كه با هدف ارتقاي آگاهي و كمك به درمان و تحقيقات براي پسوريازيس تأسيس شده است و با بيش از 35 سال سابقه كمكهاي شاياني به بيماران مبتلا به پسوريازيس كرده است.